تلنگر

داستانهای کوتاه و آموزنده

تلنگر

داستانهای کوتاه و آموزنده

تلنگر

بیاد برادر عزیزم شهید محمدمسعود مسئله گو، و همه ی بچه های هم رزمش؛ با تقدیم احترام، داستانهای کوتاه و آموزنده ای که تا کنون نوشته ام را هدیه می‌کنم. بیائیم شهدایمان را یاد کنیم با ذکر یک صلوات

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه

سوال؟ آیا اگر ما شب عاشورا در خیمه گاه آفا ابی عبدالله می بودیم و از زبان یک مقام معصوم می شنیدیم که می فرمودند من تکلیف را از شما برداشته ام و هر کسی که میخواهد میتواند برود و از طرف دیگر هر کسی از شما با ما باقی بماند فردا قطعا کشته خواهد شد.

آیا ما آن شب در خیمه گاه باقی می ماندیم یا مانند جمع کثیری که خیمه گاه را ترک کردند ما هم می رفتیم؟

اشتباهی که ما غالبا مرتکب می شویم این جاست که تصور می کنیم یاران آقا زندگی روزمره خودشان را به میل خودشان داشتند و یک شبه (شب تصمیم گیری) در یک لحظه درست تصمیم گرفتند و باقی ماندند. در حالیکه اینگونه نیست. آنها یک عمر پیروی از آقا اما حسین(ع) را قبلا تمرین کرده بودند. آنها یک عمر پایشان را جای پای امام شان گذاشته بودند و شب عاشورا هم همین کار را می خواستند ادامه بدهند. شب عاشورا آنها تصمیم نگرفتند. آنها تصمیم شان را قبلا گرفته بودند و شب عاشورا تنها زمان امتحان پس دادن بود.

از طرفی ما میگوئیم منتظر امام زمان (عج) هستیم.

می گوئیم یابن الحسن کجایی   کی می شود بیایی  می گوئیم داد از غم جدایی    خدا کند که بیایی و... در حالیکه می خواهیم زندگی خودمان را به میل خودمان داشته باشیم وامیدوار باشیم که زمان ظهور(یعنی موقع امتحان پس دادن) درست تصمیم بگیریم. در حالیکه قبلا هیچ تمرین واقعی برای پیروی کردن نداشته ایم.

مثال: فرض کنید یک نقاشی طی مدت 3 ساعت یک نقاشی زیبا می کشد. ما 1 – میتوانیم بگوئیم آفرین به این نقاش که سریع این اثر را خلق کرد 2- می توانیم بگوئیم آفرین به این نقاش معلوم است 10 سال تمرین داشته. اساتید زیادی را شاگردی کرده. چقدر از سایر علاقه هایش گذشت کرده و به کلاس نقاشی رفته. چقدر نقاشی کشیده و خراب شده و دوباره و دوباره تا حالا شده نقاش ماهر

والا بدون تمرین هیچ کسی نمیتواند با چند قلم مو و چند قوطی رنگ اثر با ارزش خلق کند.

حال تصور کنید امام زمان (عج) ظهور کنند و بفرمایند من هم می خواهم مانند جد بزرگوارم یک کربلا بسازم، اگر کسی میخواهد برود، برود ولی هر کس با ما باقی بماند فردا کشته خواهد شد ما چه می کنیم.

آیا زندگی ما تمرین گام گذاشتم جای پای امام زمان است. چشم ما، گوش ما، زبان ما، اولویت های فکری و ذهنی ما آیا تمرین امام زمانی شدن است.

مرگ نزدیک و ما متاسفانه در خواب غفلت هستیم. بسیاری بودند که از ما جوان تر ، سالم تر، با سواد تر، پولدار تر، با پارتی تر و... بودند ولی از دنیا رفته اند. چه ضمانتی هست که ما هم به همین زودی از دنیا نرویم.

فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد               ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟        لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟

پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت                    داری آنقدر که یک هدیه برایش بخری؟

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟                   با چنین شرط که در حافظه دستی نبری

واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران...              می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟


یا بهتر است بگوئیم می شود گفت به ما شیعه ی اثنی عشری

روز ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س) هست انشالله خداوند منان به برکت ولادت ایشان  توفیق امام زمانی زندگی کردن را به همه ی ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد(ص) و آل مطهرش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۰۵
محمدسعید مسئله گو

میشه که یه روز آقام رو ببینم                کنار اون گل زهرا(س) بشینم

تا یه روز منو به صحرا ببره                     کنار تربت زهرا(س) ببره

آخرش غصه ی ما به سر بیاد                 یه روزی آقامون از سفر بیاد

میشه که  حاجتمو من بگیرم                به روی زانو ی آقام بمیرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۳۰
محمدسعید مسئله گو

شامیان خون به دل خون شده ی ما نکنید          اینقدر ظلم به زریه زهرا (س)نکنید

بگذارید بگرییم به مظلومی ی خویش               به سرشک غم ما خنده ی بیجا نکنید

هرچه خواهید به ما زخم رسانید ولی                دیگر از زخم زبان خون به دل ما نکنید

پیش چشم اسرا سنگ به سرها نزنید                پای راس شهدا هلهله برپا نکنید

این توقع که بگریید به ما نیست ولی                خنده بر گریه زریه طاها نکنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۱۶
محمدسعید مسئله گو