تلنگر

داستانهای کوتاه و آموزنده

تلنگر

داستانهای کوتاه و آموزنده

تلنگر

بیاد برادر عزیزم شهید محمدمسعود مسئله گو، و همه ی بچه های هم رزمش؛ با تقدیم احترام، داستانهای کوتاه و آموزنده ای که تا کنون نوشته ام را هدیه می‌کنم. بیائیم شهدایمان را یاد کنیم با ذکر یک صلوات

طبقه بندی موضوعی

۱۰ مطلب با موضوع «سخنرانی» ثبت شده است

قال الله تبارک و تعالی:

فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین.

موضوع: شناخت حربه های شیطان

بدیهی است انسان زمانی در امان بوده و موفق است که اولا دشمنش را کاملا بشناسد و در ثانی برای مقابله ی با او تصمیم گرفته و خودش را تجهیز، و عمل  کند.

چنانچه ما ندانیم که دشمن مان یک سرباز جنگجو است یا یک میکروب آلوده به ویروس بیماری نمی توانیم  برای مقابله خودمان را آماده کنیم.

قرآن کریم می فرماید: شیطان دشمن قسم خورده ی ماست. ما برای مقابله ی با او باید از قدرت، تجهیزات و حربه های او با اطلاع باشیم. سپس تصمیم جدی گرفته و مقابله کنیم.

با نگاه اجمالی به اطرافمان متوجه می شویم که چقدر بزرگان زیادی عاقبت به خیر نشده اند. دائم می گوئیم فلان مسئول، فرزند فلان آیت الله، فلان مداح معروف، مدرس حوزه علمیه، رزمنده زمان جنگ، جانباز آنچنانی و...چرا اینگونه شدند. چرا منحرف شدند. چرا عاقبت بخیر نشدند. دائم می گوئیم و گلایه می کنیم. اما آن درس اصلی را نمی گیریم که دشمن ما یعنی شیطان بسیار بسیار قدرت مند است   و مبارزه ی با او اراده آهنین می خواهد.

اما روش شیطان:

شیطان برای رسیدن به اهدافش روش های زیادی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:

1- تطمیع کردن: آنچه که حضرت آدم را از بهشت بیرون کرد همین تطمیع کردن بود. اگر عمرسعد، عمرسعد شد بخاطر طمع حکومت شهر ری بود گر چه آقا ابی عبدالله الحسین (ع) فرمودند تو از گندم شهر ری نخواهی خورد. طمع داشتن زندگی تجملاتی، خانه بهتر، ماشین بهتر، مسئولیت بالاتر و...یکی از حربه های مهم شیطان به حساب می آید. و باعث می شود به گناه هایی مانند حرام خواری، دروغ و...متوسل شویم.

2- تزئین کردن: شیطان با مخفی کردن چهره واقعی زشت گناه و برعکس جلوه دادن و زیبا نشان دادن و تزئین گناه شوق گناه را در دل ما تقویت می کند. اگر زمان غیبت تصور کنیم که در حال خوردن گوشت برادر مرده خودمان هستیم. اگر زمان گناه خودمان را در میان آتش های زبانه کشیده دوزخ تصور کنیم، هرگز میلی به گناه نخواهیم داشت. اما شیطان یک نگاه به نامحرم، یک ماشین جدید، یک منزل بزرگ را چنان جلوه می دهد که انسان با فراموشی از باطن گناه و عواقب آن به گناه روی می آورد.

3- تدریج: یعنی اول گوش کردن و خندیدن به یک لطیفه ای که در مقابل باور های دینی ما می باشد. بعد بی غیرتی دینی. بعد از بین رفتن قبح گناه م بی تفاوتی به امر به معروف و نهی از منکر و بعد شرکت در گناه.

یعنی اول سیگار بعد تریاک بعد فروش زندگی بعد فروش دین و...

یعنی اول سوء ظن بعد وارسی کردن فرد بعد غیبت فرد و بعد تهمت زدن به فرد

شیطان برای اینکه ما را به گناه بکشاند در اولین قدم ما را به کار نیکی وادار می کند که به واسطه ی آن کار نیک از کار خوب بهتری محروم شویم. مثل اینکه به ما 1000 تومانی می دهد تا ما دنبال 100000 تومانی نرویم و این را یک موفقیت برای خودش می داند. سپس ما را به کار مباح وادار می کند تا از کار خیر محروم شویم. مثلا می گوید خواب ماه مبارک رمضان خوب است پس بخوابید ولی نمی گوید خواندن یک آیه قرآن چقدر فضیلت دارد. بعد از آن ما را به مکروهات و گناهان صغیره سرگرم می کند و ما با افتخار می گوئیم خدا کند تمام گناهان ما اینجوری باشد. سپس گناهان کبیره و با تکرار آن عادت به گناهان کبیره را شاهد خواهیم بود. یعنی خودمان عامل شیطان می شویم. شیطان در این حالت ابروی فرد را می برد و سپس می گوید اگر می خواهی آبرویت حفظ شود این کار و این کار را بکن و در نهایت فرد خطا کار را غرق در گناه می کند، تا آنجا که  در حالیکه ذره ای ایمان باقی نمانده از دنیا برود.

4 - تسویف: یعنی به تاخیر انداختن کار واجب، به تاخیر انداختن کار خیر. نماز قضا داریم می گوئیم باشد از اول محرم، وقتی نمی توانیم می گوئیم باشد از اول ماه مبارک رمضان، می گوئیم باشد از اول فروردین و... و تا چشم به هم می زنیم می بینیم چهل سال، پنجاه سال گذشت و هنوز روز جبران فرا نرسیده است. می خواهیم وصیت نامه بنویسیم، می خواهیم حلال بودی به طلبیم، می خواهیم روزه های قضای مان را بجا بیاوریم و...ولی دریغ از یک تصمیم واقعی وعمل. و غافلانه می گوئیم هنوز که جوان است و...بدیهی است که این یکی از حربه های مسلم و خطرناک شیطان است.

5 - وعده های دروغ و آرزوهای بلند: آرزوهای بلند و دست نیافتنی مانند یک باتلاقی است که انسان هر مقدار که بیشتر در آن دست و پا می زند بیشتر فرو می رود تا جایی که در آن هلاک شود. آرزوی دست نیافتنی باعث می شود انسان تمام هدفش برای تمام عمر فقط بدست آوردن آن باشد و چون به آن نمی رسد تلاشش ادامه خواهد داشت تا زمان مرگ و این باعث می شود از اهداف دیگر مانند جلب رضایت خداوند محروم شده و بی دین از دنیا برود.

6- بیم ترس: ترس از آینده، مثل اینکه پناه بر خدا، خدای امروز او فردا ممکن است نباشد. ترس از آبرو، ترس از ازدست دادن موقعیت، ترس از خطرات جانی و...می تواند باعث ترک یک واجب و یا عمل به یک حرام را باعث شود.

راه های درمان و مقابله با روش های شیطان:

1 – تقویت ایمان واقعی و دشمن شناسی در سایه آن و کمک خواستن از خداوند و پناه بردن به او

2 – دیدن چهره واقعی و زشت گناه، دیدن آثار شوم آن، دیدن مجازات سخت آن. تصور کنید زمانی که وارد حمام می شویم، چنانچه بدون اراده قبلی ما برای یک لحظه آب داغ دوش روی ما  می ریزد چه حسی داریم و با چه عجله ای می خواهیم موقعیت و شرایط را تغییر دهیم. حال تصور کنید مجبوریم زیر آب داغ باقی بمانیم. ضمن اینکه آن آبی است که با آتش دنیا (نار بارد) داغ شده و کلا قابل مقایسه با آتش خشم خدا نیست.

3 – پیشگیری از گناه: یعنی از همان اولین قدم مچ شیطان را باید محکم گرفت. پرهیز از فکر گناه، پرهیز از در معرض گناه قرار دادن خود، پرهیز از مکروهات و عمل به مستحبات

4 – جبران: توبه کردن به عنوان عمل به یک واجب فوری و عینی و جبران کاستی ها در اولین فرصت به عنوان یک وظیفه شرعی

5 - تقویت توکل و اعتماد به خداوند و نترسیدن از غیر خدا

انشالله خداوند توفیق شناخت روش های شیطان و توفیق مبارزه با شیطان و عاقبت بخیری را قسمت همه ی ما بگرداند به برکت صلواه بر محمد و آل محمد.

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۰
محمدسعید مسئله گو

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا    فرقان 70

واجبات یا فوری هستند و یا غیر فوری. فوری مانند جهاد و غیر فوری مانند نماز

از جهتی دیگر واجبات یا عینی هستند و یا کفایی یعنی یا بر تمام افراد مسلمان واجب است یا نه همین که به حد کفایت رسید تکلیف از دیگران ساقط می شود.

توبه کردن هم واجب فوری هست و هم واجب عینی یعنی بر تمام افراد واجب است که سریعا توبه کنند.

تعریف توبه

توبه به لحاظ لفظی یعنی بازگشت از گناه و به لحاظ اصطلاحی یعنی بازگشت از گناه در صورتی که اولا: اختیاری باشد دوما: فقط برای خدا باشد نه مثلا برای ترس از بیماری

مراحل توبه:

1.    بازگشت از کفر به ایمان(که ما مشکلی نداریم و مسلمانیم)

2.    بازگشت از ایمان تقلیدی به ایمان تحقیقی

3.    بازگشت از گناهان کبیره

4.    بازگشت از گناهان صغیره

5.    بازگشت از فکر گناه

انواع توبه کنندگان

1.    کسانیکه توبه می کنند اما بزودی پیمان می شکنند و از این بابت ناراحت هم نیستند. این گروه در واقع اصلا توبه نکرده اند چون اگر تصمیم واقعی باشد. اگر قلبی باشد. اگر همراه اراده محکم باشد زمان پیمان شکنی انسان باید ناراحت باشد و احساس شکست خوردگی کند. احساس تاسف کند.رفتار این گروه بسیار بسیار پر خطر است چرا که هر لحظه مرگ در کمین است در حالیکه آنها با غفلت فرصت ها را از دست داده و راه بازگشت را سخت تر و سخت تر می کنند.

2.    کسانیکه توبه می کنند اما بزودی پیمان می شکنند ولی از این بابت ناراحت و خجالت زده هستند. این گروه از گروه اول موقعیت بهتری دارند چون این احساس خجالت و سرافکندگی باعث می شود که دوباره سریعا توبه کنند. اما قطعا کافی نیست و احساس خطر همچنان وجود دارد به این دلیل که مرگ در کمین است و زمانش اصلا مشخص نیست.

3.    کسانیکه توبه می کنند و به برکت توبه ای که کرده اند گناهان کبیره انجام نمی دهند. اما گاها نفس اماره پیروز شده و مرتکب گناهان صغیره می شوند. اما سریعا توبه کرده و باز می گردند. این گروه از موقعیت خوبی برخوردارند. چرا که یا گناه نمی کنند و یا اگر مرتکب می شوند اولا گناه صغیره است و در ثانی بدون وقفه بلافاصله توبه می کنند. تقریبا می توان گفت همیشه پاک هستند

4.    کسانیکه با اراده آهنین و محکم توبه می کنند توبه ای نصوح، خالص و بدون بازگشت. کسانیکه حتی از فکر گناه هم دوری می کنند.

آنچه برای توبه کردن لازم است

شناخت واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام یعنی شناخت وظیفه و تکلیف مان

پشیمانی واقعی یعنی بیرون کردن محبت گناه از حریم دل

جبران کردن حق الله، حق النفس(حق نفس آن است که آنرا در راه خدا و طاعت او بکار گیریم) و حق الناس

پاداش توبه کنندگان

در اصل می تواند عمل واجب پاداش نداشته باشد. همانطور که ما به پلیس در حال انجام وظیفه در سر چهارراه پاداش نمی دهیم و ادعا می کنیم دارد وظیفه اش را انجام می دهد و حقوق می گیرد. ما از نعمتهای خداوند بهره می گیریم و وظیفه مان اطاعت است و تمام.

اما خداوند بخشنده و مهربان که قادر به همه چیز است برای این عمل واجب یعنی توبه کردن پاداش قرار داده است و آن آمرزش همه ی گناهان گذشته است. عجب پاداش با ارزشی خداوند در نظر گرفته اما خداوند منان جدای از این پاداش (به تعبیر من) یک کادوی خاصی را هم برای توبه کنندگان در نظر گرفته است که بسیار عجیب است و آن تبدیل کردن گناهان گذشته به حسنات است آیه ای که در ابتدا آمد(فرقان 70)

توجه بفرمائید:

اگر ما به خداوند نعوذا بالله اعتراض کنیم که خداوندا تو گفته ای که انسان ضعیف خلق شده. ما نفس اماره داریم. شیطان قسم خورده که ما را فریب بدهد. چگونه انتظار می رود که گناه نکرده و به بهشت برویم. جواب یک کلمه است "مگر باب توبه باز نبود". لذا برای گناهان در آخرت هیچ عذری پذریرفته نخواهد بود

یک پیشنهاد

ما می توانیم برای هر گناه یک مجازات سازنده(مانند یک روز روزه گرفتن) و برای هر بار دوری از گناه یک هدیه ای سازنده در نظر بگیریم

خدایا دلی دارم هوایی و هرجایی خودت آنرا بگیر و یک دل خدایی به من عنایت کن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۰۳
محمدسعید مسئله گو

عن الصادق علیه السّلام و ان من اکبر السحر النمیمه یفرق بها بین المتحابین و یجلب العداوة على المتصافیین و یسفک بها الدماء و یهدم بها الدور و یکشف بها الستور و النمام شر من وطئ الارض. . . احتجاج ج ٢ ص ٨٢.

ما شاهدیم که دانش بشری رشد کرده و دانشگاه ها با دانشکده های متعدد، با رشته های فراوان تاسیس شده اند مانند: دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی

در این دانشکده دو درس تدریس می شود یکی با عنوان پرورش زنبور عسل و دیگری درس سم شناسی. یکی برای پرورش حشره و دیگری برای از بین بردن حشره.اجازه میخواهم عرایض ام را با این سوال آغاز کنم که چرا ما می خواهیم حشره ای مانند زنبور عسل را پرورش داده و حشره ای مثلا مانند سوسک را ازبین ببریم؟ راز کجاست؟ ممکن است در یک باغ و هم زمان هردو با هم به دنیا آمده و با هم، هم از دنیا هم بروند. دلیل چیست؟ تفاوت این دو کجاست؟

توضیح اینکه:

1.    حشره ای مانند سوسک در باغی که زندگی می کند دائم نگاهش و توجهش به زباله هاست و لذا

2.    نهایتا با زباله ها همنشین می شود

3.    براثر این همنشینی خودش آلوده شده و

4.    در نتیجه می شود ناقل بیماری. سپس سلامت ما را تحدید می کند و ما در صدد کشتم آن هستیم.

اما زنبور عسل بر خلاف سوسک در باغی که زندگی می کند

1.    نگاهش به سوی گل هاست و لذا

2.    نهایتا با گل ها همنشین شده و

3.    خودش پاکیزه

4.    و نتیجه اش عسل می شود. چیزی که اولا: خوشمزه، دوما: مغذی و سوما: شفا بخش می باشد و ما تلاش می کنیم او را پرورش دهیم.

این توجه به گل ها ادامه پیدا می کند تا جائیکه اگر تمام عالم بگویند زنبور عسل کثیف است هیچ کس باور نمی کند و برعکس.

ما انسانها کامل نیستیم

پس می توانیم در تعاملاتمان با افراد جامعه اطراف مان به خوبیها و یا برعکس به بدیها نگاه کرده و بر روی آنها متمرکز شویم.

من عیب جویی وسخن چینی را اینگونه تعریف می کنم توجه بفرمائید:

1.    نگاه کردن به نقاظ ضعف و بدی های دیگران

2.    بایگانی کردن آنها در ذهن و همنشینی فکری با آنهابرای مدت طولانی

3.    کثیف شدن و متافن شدن وجود خودمان

4.    و نهایتا آلوده کردن دیگران

همه ی ما تجربه کرده ایم که همنشینی با بعضی ها چقدرباعث احساس آرامش ما می شود و برعکس مثلا تا شخصی وارد جمعی می شود همه با گلایه می گویند باز فلانی آمد. دیگر چیزی نگوئید. چون او به همه می گوید و...

عوامل روی آوردن به سخن چینی:

تصور کنید دونفر با هم مسابقه دومیدانی می دهند. یکی جلو و دیگری عقب است. برای اینکه نفر عقبی بخواهد اول بشود دو راه دارد

1.    بیشتر تلاش کند ( که بسیار پسندیده و هنر مردان و تلاش صادقانه است)

2.    کاری کند که نفر جلو نتواند با تمام سرعتش حرکت کند(که تلاش کاملا منفی، ذلیلانه و نا جوانمردانه است)

کسی که به سخن چینی و عیب جویی روی می آورد در حقیقت

1.    احساس عقب ماندن را می کند. احساس حقارت و خود کم بینی می کند. خودش را عقب تر از دیگران می بیند.

2.    احساس ضعف برای جبران عقب ماندگی خودش می کند. ضعف در اراده و عمل را در خودش می بیند یعنی می پذید  که نمی تواند خودش را به او برساند

3.    تلاش منفی و ذلیلانه را در پیش گرفته و به عیب جویی و سخن چینی روی می آورد تا بدین وسیله به دیگران بگوید فکر نکنید که فلانی از من جلوتر است خیر او این مشکلات و معایب را دارد. و تصور می کند که با این کار او را کوچک کرده و بی خبر از اینکه کاملا داستان برعکس است.

عوامل دیگری هم هستند مانند:

4.    منافق بودن(که به نوعی ریشه در ضعیف بودن دارد)

5.    دشمن بودن(اما نه دشمنی مردانه بلکه ذلیلانه)

6.    پر گویی و هرزه گویی(که ریشه در سبک عقلی دارد)

آثار دنیوی سخن چینی و عیب جویی کردن

1.    منفور بودن نزد مردم(هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد   بی گمان عیب تو نزد دگران خواهد برد) و لذا تنها ماندن یعنی دوست واقعی نداشتن از اولین پیامد های آن خواهد بود.

2.    عدم آرامش(چاه کن همیشه خودش ته چاه است) آیا میتوان تصور کرد در یک میدان جنگ هیچ کس آرامش نداشته باشد اما کسی که در وسط میدان جنگ هست آرامش داشته باشد؟

3.    مشکل بودن راه بازگشت و توبه چون چنین شخصی مانند بیماری است که نه تنها از بیماریش احساس درد نمی کند(تا به فکر درمان باشد) بلکه از بیماریی که دارد احساس لذت هم دارد  و احساس می کند که با این روش عقب بودن خود را جبران کرده است.

آثار اخروی

1.    منفور بودن نزد خدا چون دقیقا کاری را می کند که خداوند نمی کند(خداوند ستار العیوب است). این گناه دربر دارنده سایر گناهان دیگر مانند: دروغ، غیبت ، تهمت، خیانت در امانت(با فاش کردن رازهای دیگران) است

2.    دوری از رحمت خداوند

3.    عذاب شدید مانند: فشار قبر

حدیثی که در ابتدا آمد: بدرستی که بزرگترین جادوگر سخن چین است. به وسیله آن بین دوستان جدایی انداخته، بین کسانیکه با هم یک رنگ بودند،  دشمنی را جایگزین می کند.  و خون ها ریخته می شود به وسیله آن، و خانه ها ویران می شود، و پرده ها دریده می شوند، سخن چین بدترین کسی است که روی زمین راه می رود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۹
محمدسعید مسئله گو