تلنگر

داستانهای کوتاه و آموزنده

تلنگر

داستانهای کوتاه و آموزنده

تلنگر

بیاد برادر عزیزم شهید محمدمسعود مسئله گو، و همه ی بچه های هم رزمش؛ با تقدیم احترام، داستانهای کوتاه و آموزنده ای که تا کنون نوشته ام را هدیه می‌کنم. بیائیم شهدایمان را یاد کنیم با ذکر یک صلوات

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «شعر :: پندیات» ثبت شده است

گر شوی راضی به رفتن یا به زور
می برند جسم تو را در خاک گور

خواه راضی باش یا نه فرق نیست
می شوی همسایه اهل قبور

خاک بارانت کنند با چشم تر
دوستانت جمله از نزدیک و دور

جسم رنجور تو در کنج لحد
طعمه می گردد برای مار و مور

بعد چندی استخوانی بیش نیست
زان همه زیبایی و احساس و شور

می رسد آنجا به فریادت حسین
لطف و جود و رحمت آید در ظهور

به یاد بیارین لحظه ای رو  که مرگ با تمام عظمتش خودشو به ما نشون میده لحظه ای که باب توبه هم بسته میشه، لحظه ایی که نفس ها به شماره میا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۱:۲۵
محمدسعید مسئله گو

این مرغ روح   از قفس تن    پریدنی است
آمد هر آن کسی به جهان باز رفتنی ست

دارد پیام      مرگ عزیزان     برای تو
با سنگ مرگ شیشه ی عمرت شکستنی است

بیدار شو ز خواب جهالت به زندگی
جسمت به گور تا ابدالدهر خفتنی است

پیک اجل تو را بزند بانک الرحیل
با تیغ مرگ رشته ی عمرت گسستنی است

باید که توبه کرد "سماوی: ز هر بدی
با آب توبه نامه ی اعمال شستنی است
 
کل نفس ذائقه الموت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۹:۲۷
محمدسعید مسئله گو

آن خدایی که تورا روز ازل جان بخشید                       ریشه و آب و گلت را گل ایمان  بخشید

 

تو همان  قبضه ی  خاکی که  خداوند به تو                چشم گریان دل سوزان  لب خندان بخشید

 

برتو پیراهن  زیبای  خلافت  پوشاند                        به تومجد و شرف وعزت وعنوان بخشید

 

برحذرباش که یک باره ندزدد شیطان                             گنج ها که به تو خالق منان  بخشید

 

ازخدا شرم  کن و ترک گنه کن"میثم"                         گیرم  اوجرم تورا از ره غفران بخشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۳ ، ۰۹:۴۲
محمدسعید مسئله گو