تلنگر

داستانهای کوتاه و آموزنده

تلنگر

داستانهای کوتاه و آموزنده

تلنگر

بیاد برادر عزیزم شهید محمدمسعود مسئله گو، و همه ی بچه های هم رزمش؛ با تقدیم احترام، داستانهای کوتاه و آموزنده ای که تا کنون نوشته ام را هدیه می‌کنم. بیائیم شهدایمان را یاد کنیم با ذکر یک صلوات

طبقه بندی موضوعی

شعر: ولادت حضرت زهرا(ص)

دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۴ ق.ظ

از عدم دلدارم آمد در وجود
آسمانی ها به پایش در سجود

باز مرغ آرزویم پر گرفت
مرغ هستی جلوه دیگر گرفت

شام هجران محمد شد تمام
آمد امشب دختر خیر الانام

ای خدیجه دسته گل آورده ای
مادر ختم رسل آورده ای

ای خدیجه بر قدومت گل فشان
لب گشا و سوره کوثر بخوان

کن زیارت قبله حاجات را
کن تماشا مادر سادات را

شام غم رفت و سحر آغاز شد
یا کتاب عشق مولا باز شد

ماه رویان دو عالم بنده اش
می برد دل از پدر با خنده اش

آمده امشب علی را هم نفس
آمده بر عالمی فریاد رس

داریم
رسول خدا فرمود فاطمه بضعه منی فاطمه پاره ی تن من است


من اذاها اذانی  
هر کی اونو اذیت کنه منو اذیت کرده

و من اذانی اذان الله
و هر کسی منو اذیت کنه خدا رو اذیت کرده
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۸
محمدسعید مسئله گو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی