همین جمعه همزمان با شهادت امام جعفر صادق علیه السلام سالگرد شهات برادر عزیزم، نیز هست
و به همین بهانه
این متن رو که قبلا دیده بودم، البته با کمی تغییرات به عنوان اولین متن ارسالیم برای شما عزیزان میگذارم، امیدوارم که از مطالعه ی اون لذت کافی ببرین.......و بیائیم شهیدان رو یاد کنیم حداقل با ذکر یک صلوات
دلنوشته
یه چند وقتیه حال و هوای خوبی ندارم. نمیدونم چی شده، حسابی دلتنگم. درعین شلوغی اطرافم، یه حس تنهائی عجیبی دارم. هرچه به اطرافم بیشتر نگاه میکنم انگار خودمو تنهاتر میبینم بغض گلومو بدجوری فشار میده، می خوام گریه کنم. می خوام داد بزنم....بگم آی خدا
نمیدونم! واقعا نمی دونم، خدایا خودت کمکم کن، تا شاید این گره از حلقومم باز بشه و بغضم بترکه.
حس غریبیه!
یه روز از همین روزا که تو همین حس و حال بودم، برای طی مسیری سوار یه ماشینی شدم. غرق در افکار خودم بودم که نوای آشنائی گوشم رو نوازش داد:
سبک بالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند