مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
خدای رحمان را شاکرم، فرصتی پیش آمد تا مجموعه بسیار کوچکم را که مشتمل بر چند داستان کوتاه است، در اختیار دوستان قرار دهم.
من سعی داشته ام در این مجموعه به زبان بسیار ساده، پیامهای مورد نظرم را به رشته تحریر در آورم. به این امید که برای حقیر و سایر عزیزان تلنگری باشد برای بیداری تا بفهمیم قبل از آنکه
تکان مان بدهند و بر ما بخوانند ...افهم اسمع یا فلان ابن فلان
تا بفهمیم آری آنکه از همه بیشتر مورد بی مهری ما قرار گرفته و نیاز به کمک ما دارد، خود ما هستیم و هزاران هزار افسوس این تراژدی در حالی ورق می خورد که ما تصورمی کنیم عاقلانه و زیرکانه همه چیز را تنها و تنها برای خودمان.....
تقدیم به داداشم مسعود
با همه ی بر وبچه های هم رزمش
اونائیکه آروم خوابیدن تا ما بیدار باشیم
اوناکه عاقلان دیونه و دیونه های عاقل رو
پزشکان بیمار و بیماران پزشک رو
بزرگای بچه و بچه های بزرگ رو
به ما نشون دادن
اونائیکه یادشون امید میده و نامشون افتخار
یادشون گرامی
و راهشون مستدام...
و تقدیم به پدر دلسوز، مادر مهربان، همسر باوفا و فرزند عزیزم
خسته نبااااااااااااااااااااااشید
خیلی عالیه - به من که حس خوبی دست داد(شاید چون احساس نزدیکی می کنمه :-))
خوشحال می شم اگه کمکی از دستم بر میاد انجام بدم مثلا اگر نرم افزار خاصی خواستید یا مقاله و هر کاری بتونم.